سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب دیگه چیه بابا!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب

معمولا هدف از ساخت یک فیلم ایجاد و یا تثبیت یک فرهنگ است ولی ظاهرا این روزها جشنواره فجر جایی شده برای اینکه بازیگران بیایند و خودی نمایان کنند و خودشان را در معرض دید حضاران نامحرم قرار دهند آن هم با آنهمه آرایش و رژ لب و ریمل و .... تا شاید بتوانند خدمتی را که به مردم ایران می کنند تلافی کنند.

برای خودم وظیفه دیدم تشکر کنم از آن کسی که غیرت زهرایی اش را حفظ کرده و دل هزاران جوان مومن را با این کارش شاد کرد.

خانم سحر احمدپور     بازیگر جوانی که با فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» به جامعه سینمایی ایران معرفی شد. بازیگری که با حجاب برتر وارد هنر سینما شده است و امیدواریم که همچنان حجاب برترش را حفظ کند . 

میخواستم از او به خاطر این کارش تشکر کنم

سحر احمدپور


 

«سحر احمدپور» می توانست مثل همه بازیگران رنگ به رنگ در کاخ جشنواره (در کنار برج میلاد) مانتویی کوتاه را با رژ لبی جیغ، بیامیزد و احیانا در محیط باز کاخ هم سیگاری بکشد و دل ها را ببرد. مثل اینها...

تاسف

تاسف

 اما دلبری او با پوشش موقر و نجیبانه اش برای همه کسانی که دلشان مریض نبود، در سراسر کشور ماندگار شد.

سحر احمد پور

من این یاد داشت رو تو وبلاگم منتشر کردم تا ایشون بدونند که حامی دارند و هر جا که حجاب باشه ما هم حمایت میکنیم و براشون آرزوی موفقیت میکنیم آخه یکی از خبرنگاران درباره حضور سحر احمدپور با حجاب چادر در جشنواره فیلم فجر نوشته بود:

تا روی صندلی جاگیر شدم دیدم عوامل فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» روی صحنه آمده اند. دختری چادری نظرم را جلب کرد. صدای خنده تمسخر آمیز چند نفر که پشت سرم نشسته بودند، نظرم را جلب کرد. می گفتن: فیلمی که بازیگرش چادری باشه معلومه که خودش چی از آب درمیاد!

وقتی سالن را ترک می کردم، هنوز اشک هایشان را پاک نکرده بودند...



بنازم آن لبخند زیبا را...

رهبرا !

ما گوش به فرمان توییم و نخواهیم گذاشت که تو قبل از ما خود را فدای این انقلاب کنی و به گفته خودت جسم ناقصی را که داری تقدیم کنی!

جان من! تو جسمت ناقص نیست چرا که هر کس و هر چیز، با خدا همراه شود هیچ وقت از بین نمی رود، کسی جسم ناقص دارد که عضوی از بدن او مرده باشد ولی جسم تو اینگونه نیست دست نازنین تو نمرده است بلکه شهید شده است برای همین است که به خود جرأت می دهم تا بگویم:

 علاوه بر اینکه روح خدایی داری جسمت نیز همینگونه است.

ما مثل همیشه در بیست و دوم بهمن غیرتمان را به رخ جهان خواهیم کشید تا آمریکا و هم دستانش بدانند که تحریم ها هیچ تاثیری در انقلابی بودنمان نداشته، ما همان کاری را خواهیم کرد که دشمن را به خشم و یأس در بیاورد و به قول حضرت امام(ره)جا دارد که با همین خشم بمیرند.

قرآن به ما وعده داده بود که اگر ایستادگی کنید مشکلات خواهید داشت ولی غایت ایستادگی سعادتمندی ابدی است آنجا که در سوره احزاب (آیات 22 تا 24) می فرماید:

*مؤمنان وقتى لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.*

و بعد می فرماید:

*در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستاده‏اند؛ بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند.*

و بعد از آن، هدف از این ایستادگی را بیان می کند:

*هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هر گاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است. *

رحیما !  تو خود شاهد باش که ما با عهدی که با تو و نائب حجت تو بسته بودیم همچنان استوار ایستاده ایم و با این که دنیا با زرق و برق هایش ما را به سوی خود می خواند آن را پس زده و دنیا را بدون آخرتمان نمی خواهیم و آخرت را نیز بدون صاحبمان نمی خواهیم.

جهد

رهبرا !  مگر نه این است که حرف تو همان حرف نائب امام زمان(عج) است؟! کوفیان یک بار به نائب امام پشت کردند و در تاریخ سرافکنده شدند؛ هرچند که می گویند تاریخ در حال تکرار است ولی نخواهیم گذاشت که این قسمت از تاریخ تکرار شود حتی اگر جان و مال و فرزندانمان را در این راه فدا کنیم.

اگر با آمدن ما لبخند بر لبانت جاری شود همین دلیل بس است که به صحنه بیاییم چرا که بی شک لبخند تو نشانه حزن و خاری دشمنان اسلام ناب بوده و خاری دشمن، موجب لبخند امام زمانمان است.

لبخند

پس بنازم آن لبخندی را که متصل به لبخند معصوم است؛ و به عشق آن لبخند فردا با تمام وجود به صحنه خواهیم آمد إن شاء الله.

من افتخار میکنم آری خداکند / جانم فدای حضرت سیدعلی شود


حساب کار دستشان آمد

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

وقتی إتمام حجت می کرد. دوست و دشمن حساب کار دستش می آمد. هر دو خیس می کردند. دشمن تمام وجودش  را و دوست چشمانش را. حتما پیامهای تاریخی إمام را در رابطه با مرتد إعلام کردن سلمان رشدیِ ملعون و نیز جلوگیری از سقوط أهواز و شکست حصر آبادان و حفظ جزائر مجنون شنیده اید. وقتی إمام پیام می داد، دشمن فقط عقب می نشست و گوش می کرد. زیرا این یک فرمان إلهی بود. و خود هم گفته بود: والله تا به حال از هیچ چیز (جز خدا) نترسیده ام.

 

 

وقتی مردم این تصویر را از گیرنده های خودشان در روز ورود إمام به ایران و در بهشت زهرا (سلام الله علیها) دیدند، به خوبی پی به أندوه آن مرد بزرگ در رابطه با از دست رفتگان و شهدای قیام بردند. شاید إمام در فکر این است که اینها به خاطر قیام من رفته اند. یا شاید در فکر این است که خون چند هزار نفر دیگر باید نهال إسلام را آبیاری کند. خوب زمانبندی کرده بود. اگر أهل دل باشی از آن جمله اش که فرمود: إنتظار فرج از نیمه خرداد کشم، در می یابی که چقدر عالی در پی عشاقش، پر کشید. او بعد از شهداء نتوانست طاقت بیاورد. چه خوب شاعر این نکته را به شعر در آورد آنجا که اینطور سرود؛

رفتند یاران چابک سواران                          از پـی آنان پیـر جمـاران

 

اینم دو تا عکس داش مشی از مراد و مرید، تا باورت بشه إمام بین المللی بود. به خاطر همینه که أفرادی مثل شاهرخ ضرغام که یکه بزن محله و شهر بودند، در مقابلش لنگ أنداختند و وقتی مردانگی این بت شکن را دیدند (از آنجا که عاشق مردانگی بودند) زنجیر و دستمال  گردن و هزار کوفت و زهر مار دیگه رو از گردن در آوردند و جاش چفیه أنداختند. در این میان شاهرخ پیشدستی کرد و با خالکوبی فدایت شوم خمینی روی سینه اش به إستقبال گلوله های دشمن رفت. خدا هم سینه او را با کالیبر تانک خریداری کرد، و در موزه بهشت جاودانه نمود.

 

هنوز هم تن إستکبار از نام و عکسش به لرزه می افتد. وقتی به کنار أروند می روی و می بینی این عکس بر روی تابلویی بزرگ در مقابل چشمان آمریکاییها و إنگلیسیها و بلکه تمام جهانیان نقش بسته و در زیر آن هم به زبان منحوس خودشان و ألبته درشت نوشته شده: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، إحساس عزت و سربلندی می کنی.

 

فرزندان مرام خمینی در هر جا که باشند، خاری هستند بر چشم مستبدین و زورگویان. هنوز سید حسن، درسها و صدای استادش، شهید چمران را که دست پرورده مرام خمینی بود، با حسرت مرور می کند. و در إمتحانی سهمگین چه خوب توانست، قدرت و عزت شیعه را در 33 روز، در مقابل دید همه دنیا به نمایش بگذارد. و در مقابل أستادش رو سپید باشد.

 

 

و اکنون این إمام خامنه ای است که یک تنه در مقابل هر عامل إستکبار در داخل و خارج، إیستاده است. و کِشتی إنقلاب را در تلاطم وحشی دریای نفاق و تزویر و شبهه و فتنه و إستبداد و إستعمار، هدایت می کند. اوست یگانه علمدار توحید و إنسان دوستی و حق و حقیقت. علمداری که زیر پرچمی هایش او را نمی شناسند. بله عزیزان آقا تنهاست. بسیاری از عمارها و مالک أشترهای او چندی است که بار سفر بسته اند. و هر از چند گاهی یکی دیگر قدم در راه فلاح أخروی می گذارد. و رهبرمان تنهاتر می شود.

اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای

فرا رسیدن دهه فجر را به همه ملت ایران تبریک عرض می کنم


من هم جنگ

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس خدای را که منت نهاد و مرا به حقیقت های نهفته در درونم آگاه کرد تا لذت درک حقیقت را با تمام وجود احساس کنم، لذتی که هیچگاه قابل مقایسه با لذت های مادی و دنیوی نیست.

شناختن معشوقی که همیشه همراه است، و با بودن او احساس وجد و لذت در تمام وجود انسان شعله ور می گردد، شعله ای که تمام آرزوهای مادی را به خاکستر تبدیل می کند و در یک جمله:

« الحمد لله کما هو أهله »

عیسی معلم

 

امروز برای من روز بسیار با برکتی بود، روزی که آرم نوکری امام زمان(عج) را با تمام افتخار به دوش کشیده و به طلبه بودنم افتخار میکنم و اگر صدها بار دیگر به دنیا بیایم غیر از مکتب اهل بیت(ع) جای دیگری نخواهم رفت ان شاء الله.

وقتی به پلیس های راهنمایی و رانندگی نگاه می کردم میدیدم که چه راحت با پوشیدن یک لباس اعلام می کنند که چه نوع خدمات اجتماعی ای را ارئه می دهند!، یا وقتی در کنار خیابان تاکسی های زرد رنگ را می دیدم، خود به خود دستم به نشانه اعلام سوار شدن تکان می خورد؛ و چه خدمتی بالاتر از خدمت به فکر و روح انسانها؟ خدمتی که سعادت ابدی آنها را تامین می کند!!

چگونه است که یک راننده تاکسی برای انتقال فقط جسم انسانها به مکان دیگراکتفا به زبان نکرده و با رنگ کردن خودرو خود اعلان عمومی می کند ولی من برای انتقال فکر و روح و تمام وجود انسانها به آن منبع هستی بخش زبان در کام گیرم؟

وقتی جوانی را می دیدم که علامت صلیب به گردن نهاده و با راه رفتن خود اعلام می کرد که از چه فرهنگی تبعیت می کند، نمیدانستم که آیا دلیل قطعی بر حقانیت آن فرهنگ دارد یا نه ولی وقتی به خود رجوع می کردم با خود می گفتم: تو که دلیل قطعی و عقلی بر حقانیت فرهنگ دینی ات داری پس چرا ساکتی و حاضر نیستی با راه رفتن خود،آن فرهنگ را منتقل کنی و چرا فقط به تبلیغ زبانی اکتفا میکنی؟

راست می گویند که لباس هر انسان، پرچم کشور وجود اوست، پرچمی که بر در خانه وجودش نصب کرده است؛ لباس انسان انتخاب انسان است و انتخاب انسان از علاقه های او سرچشمه می گیرد.

عیسی معلم

وقتی می توان با تمام وجود تبلیغ فرهنگ حقی را کرد، چرا فقط اکتفا به زبان و کتاب و مقاله بکنیم؟ مگر امام حسین(ع) از علی اصغر خود برای تبلیغ فرهنگ حق استفاده نکرد؟ راستی تا بحال فکر کرده اید که چرا اعمالی مثل نماز و حج از شعائر الهی است؟

مگر نه این است که حج و نماز پیوند مستحکمی با خدا دارند و تعظیم حج(که یک نماد است)، تعظیم خداوند است، حال اگر چیزی نماد دین و فرهنگ دینی را پیدا کرد(مثل لباس روجانیت)، نباید جزء شعائر الله باشد؟!!

خداوند در سوره حج آیه 36 می فرماید: َ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏ «بزرگداشت شعائر الهی نشانه تقوای قلب است» و کسی که لباس روحانیت را به تن کند مصداق بارز این آیه شریفه است.

معمولا لباس را برای پوشاندن بدن و زینت استفاده می کنند ولی لباس روحانیت خیلی متفاوت است چون فقط پوشش و زینت نیست، بلکه القای فرهنگ دینی،حصاری بین خود و شیطان کشیدن است تا آنجا که روحانی به خاطر حرمت لباس از خیلی چیزها پرهیز می کند و دیگران با دیدن این لباس به یاد خداوند و دین و معاد می افتند و بالاتر از همه اینها جمله حضرت علی (ع) در نهج البلاغه حکمت 27 است که می فرمایند: من تشبه بقوم فهو منهم«هر کس به گروهی تشبیه گردد از آنهاست» و چه گروهی بهتر از گروه دینداران؟؟

راستی حواسمان باشد که جهل و عناد دیگران مایه ضعف و عقب نشینی و کناره گیری ما نشود؛ ما باید با علم و عمل ریشه جهل را بسوزانیم نه با ضعف و کناره گیری چرا که با کناره گیری آنها را به هدفشان نزدیک کرده ایم.

 چه بسا عمل مثبت یک روحانی بسیاری از تهمت ها و شایعه ها و تمسخر ها نسبت به روحانیت را می تواند ریشه کن کند؛ وقتی خاطرات مستر همفر(جاسوس انگلیس در ایران) را میخواندم دیدم که می گفت: (خاطرات مستر همفر ص 85)

" باید علاقه و دلبستگی مردم به خاندان رسول(ص) را از بین برد و یکی از راهکارها، برداشتن عمامه از سر علمای دین و سادات حقیقی است تا هم وابستگی به خاندان رسول(ص) کم شود و هم احترام علما در بین مردم "

و وقتی کتاب حماسه حسینی شهید مطهری را می خواندم جمله ای برجسته مرا به خود مشغول کرد:

"من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم و آن هم همین عمامه و عباست "

به نظرم: داشتن این لباس برای واجدان شرایط، تقویت جبهه حق و نگرانی و عصبانیت جبهه دشمنان اسلام است و این کار به گفته خداوند در سوره توبه آیه 12 عبادت محسوب می شود.

عیسی معلم

 

و در پایان:

آیا شایسته است ما در جایی که این همه نیروی آماده به خدمت در اختیار داریم، نیروی دین و اقتدار خود را به نمایش نگذاریم تا در معرض تعرض دشمنان اسلام قرار بگیریم؟؟ مگر پیامبر ما نبودند که در جنگ پیر مردان را امر نمودند تا محاسن خود را رنگ کنند تا دشمن به ضعف آنان پی نبرد و به حمله و حجوم طمع نکند؟!

روحانی با لباسش اگر سرباز واقعی برای دفاع دین هم نباشد حد اقل سیاهی لشکر مدافعین دین به حساب می آید.

از همگی التماس دعای فرج دارم

 

 


تضاد آقای روحانی با رهبر انقلاب

سلام

نمی دونم بحث مذاکرات هسته ای رو چقد دنبال می کنید، من تو این نوشته حرف زیادی ندارم فقط خطابم به آقای روحانیه که آقای روحانی!!

خواهشا هر کاری که میکنی بکن ولی دم از اطاعت از رهبری و ولایت فقیه نزن که محاله باورمون بشه آخه حرفای تو کجا و حرفای رهبرمون کجا؟

خواننده عزیز باید بهتون بگم که آقای روحانی به گفته رهبر انقلاب کسی است که عمق مساله را نمی فهمد و سهل اندیش است و سطحی فکر می کند(که از چنین فردی انتظار بیشتر از این هم نیست که منافق گونه و ریاکارانه رفتار نکند.در ادامه حرفهای رهبر انقلاب رو میذارم تا خودتون قضاوت کنید)

بابا رهبر انقلاب باید با چه زبونی به شما دولتیا بگن که مذاکره با آمریکا برامون فایده ای نداره!!

-

بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 15/7/1394

یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره‌ی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه‌ای واقعاً با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می‌آورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی این‌قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود .

 ثانیاً ما با مذاکره‌ی با همان معنای امروزی مخالفتی نداریم؛ ما الان با همه‌ی دنیا داریم مذاکره میکنیم. ما با دولتهای اروپایی مذاکره میکنیم، با دولتهای آمریکای لاتین [مذاکره میکنیم‌]؛ همه‌ی اینها مذاکره است؛ ما با مذاکره مسئله‌ای نداریم. معنای اینکه میگوییم با آمریکا مذاکره نمیکنیم این نیست که با اصل مذاکره مخالفیم؛ نه، با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفیم. این یک علّتی دارد، این را انسان هوشمند باید بفهمد که چرا؛ والّا با دیگران هم که مذاکره میکنیم، آن‌چنان دوستان یقه‌چاک ما که نیستند -بعضی از آنها دشمنند، بعضی بی‌تفاوتند، با آنها مذاکره میکنیم مشکلی هم نداریم- امّا مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند. امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکا است؛ امروز جریان صهیونیستیِ بشدّت دشمن بشریّت و دشمن فضیلت، با آمریکا، هر دو در یک لباسند، دستشان از یک آستین می‌آید بیرون و با هم هستند. مذاکره‌ی با اینها یعنی راه را باز کردن برای اینکه بتوانند، هم در زمینه‌ی اقتصادی، هم در زمینه‌ی فرهنگی، هم در زمینه‌های سیاسی و امنیّتیِ کشور نفوذ کنند.

 در همین مذاکرات مربوط به مسائل انرژی هسته‌ای، هرجا فرصت پیدا کردند و میدان به آنها داده شد -که البتّه طرفهای ایرانی بحمدالله حواسشان جمع بود امّا یک جاهایی بالاخره آنها فرصتهایی پیدا کردند- یک نفوذی کردند، یک حرکت مضرِّ برای منافع ملّی انجام دادند؛ آنچه ممنوع است این است.مذاکره‌ی با آمریکا ممنوع است به‌خاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد؛ این فرق میکند با مذاکره با فلان دولتی که نه چنین امکاناتی دارد، نه چنان انگیزه‌ای دارد؛ اینها با همدیگر متفاوت است، این را نمیفهمند.


دیگه قضاوت رو به عقل و انصاف خودتون واگذار کنید تا ببینید چی میگه.

البته شاید کسی بگه برو بابا رهبر هر چی میخواد بگه بگه که ما هم حرفمون همینه میگیم آقای روحانی اگر کاری میکنن که بر خلاف صریح گفته های ولی فقیهه پس دم از اطاعت از رهبری نزنن فقط همین.

والسلام